حجاب نه حق من است نه حق تو، بلکه حق خداست
آیا میتوان وضع احکام الهی را ظلم خدا بر بندگان دانست و گفت خدا بر بندگانش ظلم نموده است؟ احکام الهی هیچگونه ضدیتی با حقوق بالاصاله بشر ندارند و این بشر است که برخی احکام مانند حجاب یا قصاص را ظلمی در حق بشر تلقی میکند، و گرنه حجاب نه تنها هیچ ضدیتی با حقوق زن ندارد و قانونی ضد زن نیست، بلکه حکمی است از جانب حق که با فطرت زن همخوانی دارد و زن را از خطرات و پرتگاههای مهلک که عفت و حیای او را نشانه رفتهاند در امان میدارد. حجاب نه تنها محدودیتی برای زن نیست، بلکه محدودیتی است برای مردان که زنان را ابزاری برای شهوترانی و عیش ندادند و به آنان به دید احترام و عزت و شرافت و کرامت نگاه کنند. پس حجاب، حفظ حرمت و کرامت بانوان است.
اگر کسی شبهه کند که حجاب محدودیت است و حق زن را پایمال میکند در جواب این شبهه باید گفت که حجاب حق النفس نیست تا روشنفکران کوته اندیش مدعی شوند حجاب، نادیده گرفتن حق زن در جامعه اسلامی است و قانونی ضد زن است. به او باید گفت: حجاب، حق خدا و حکمی از جانب خداست.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پاسخ به پرسشی در خصوص عدم محدویت حجاب برای زنان به بیان آیات و دیدگاه متعالی دین در این زمینه پرداخت و فرمود: «شبههای که در ذهن بعضی افراد هست، این است که خیال میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد نموده است، بنابراین، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است».[۱]
راه حلّ این شبهه، تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است؛ زن باید کاملاً درک کند، حجاب او مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، بلکه حجاب زن، حقی الهی است.
لذا میبینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند، اگر زنی به همسر خود خیانت کرد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاصی به خود زن دارد نه به شوهر و نه هر انسان دیگری؛ همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن و خدا راضی نخواهند بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حقاللَّه مطرح است نه حق النفس یا حق الناس.
خدای سبحان زن را به عنوان معدن عاطفه آفرید که معلّم رقّت باشد و پیام عاطفه را بیاورد. اگر جامعهای این درس رقّت و عاطفه را ترک نمود و به دنبال غریزه و شهوت رفت، به همان فسادی مبتلا میشود که در غرب ظهور کرده است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
فلسفه حجاب در قرآن
در هیچ بخشی و هیچ بعدی از ابعاد انسانی برای سیر به مدارج کمال، بین زن و مرد تفاوتی نیست؛ مرد و زن در آن معیارهای اصلی همتای هم هستند. قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید میفرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند، لذا اسلام نگاه کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد لذت جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند.
حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است(معاذاللَّه) حجاب را یک بند و محدودیت بداند، و حال اینکه قرآن کریم وقتی مسأله لزوم حجاب را بازگو میکند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما [احزاب/۵۹] اى پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرىهاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحیم است». پس طبق این آیه حجاب برای امنیت و ارزش خود زن است.
در نتیجه: حجاب حق الله است پس حجاب، عبادت است؛ حجاب، سنجش میزان عبودیت و اطاعت بندگان است و بانوان با حجاب خود به عبادت خدا مشغولند. حجاب، حفظ ارزش و حرمت و حیثیت زن است نه مانع و سدی در برابر پیشرفت او.
منبع : رهروان ولایت