تنها عشق واقعی خدا

پیام های کوتاه

۱۴۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است



خداوند متعال می فرماید:

ای بنده من! زمانی که تو از من حیاء می کنی

(بابت گناهانت و قصد اصلاح داری) عیبهای تو را

از یاد مردم می برم، و می شویم زمین را از گناهانت،

و از پرونده ات اشتباهاتت را پاک می کنم،

 و روز قیامت از تو حساب رسی نمی نمایم.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۴۷
قلب عشق

یه بت پرستی بود که یه عمر هی صدا میزد

یا صنم و یا صنم و یا صنم

اما هیچ وقت جوابی نشنید

یه روز که همینطوری یا صنم میگفت اشتباهی زبونمن که خدای جهان . نچرخیدو

گفت:یا صمد

خدا سریع به فرشته هاش گفت برید ببینید بنده ام چی می خواد

فرشته ها گفتن خدایا معذرت میخواهیم اشتباه شده

خدا گفت

این بنده ی گنهکار، از ندانی و غفلت ره گم کرده

و بت می جوید گناه او از دل سیاهی نیست،

از لغزش و بی خبری است. من که خدای جهان و

داننده ی پیدا و نهانم،

نباید از حال بنده ی خود غافل بمانم. بنده اگر غفلت کرد،

راه بازگشت باز است; لیکن من که پدید آورنده ی او

و همه ی موجوداتم که دچار اشتباه نمی شوم;

هم اکنون چراغ رستگاری در پیش چشمش میگذارم

به خدا عجب خدایی داریم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۴۵
قلب عشق

 

آیا کار ما از طوافکعبه واجب تر است؟!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۵
قلب عشق

افسران - هیچ برگی نمی افتد از درخت مگر ....

گوشه ای از عظمت خدا در اعجاز عددی قرآن

دنیا  115 بار آخرت 115 بار

گیاه  26 درخت   26

تابستان گرم  5 زمستان سرد  5

زکات  32  برکت  32

شراب  مستی  6

فقر  13  ثروت  13

فرشته  88  شیطان  88 

بهشت  77  جهنم  77

حیات  71  موت  71

بگو  332  گفتند  332

الرحمن  57  الرحیم  114

الفجار 3  الابرار 6

سختی  12  آسانی  36

مصیبت  75  شکر  75

جهر(آشکار)  16  علانیه(پنهان) 16

صبر  102  شدت  102

سرور  4  حزن  4

حسنات  180  سیئات  180

یوم (روز) 365  بار به تعداد روزهای سال شمسی 

شهر(ماه)  12  باربه تعداد ماههای سال 

الساعت   24  بار 

سجده  34  بار  برابر سجده های 17 رکعت 

نماز شبانه روزی



سوره مبارکه الرحمن:

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (۱۹)
بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (۲۰)
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۱)

دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند
اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟!
.
.
.
معجزه قرآن اینه که 1400 سال پیش در مورد مکانی حرف میزنه

که الان کشف شده!!

شاید این همان چیزی باشد که در قرآن آمده است
.

محل رخداد این زیبایی،شهر توریستی اسکاگن؛

شمالی ترین شهر دانمارک است . . .
جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می پیوندند.
دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابراین این حائل

به وجود می آید


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۴
قلب عشق

 

یکی از


گناهکاران عالم دست به دعا
بلند کرد ولی خدا

به او عنایتی نکرد

بار دیگر او دست به دعا به طرف خدای متعال


دراز کرد،خداوند باز از او روی گرداند، بار سوم 
 
تضّرع و ناله نمود


خداوند به ملائکه اش فرمود:  دعای بنده
ام  

 را اجابت کردم و 

او را عفوکردم و حوائجش را برآوردم؛ زیرا 

من از تضرّع و گریه ی بندگانم شرم دارم...


 

ای  فرزند آدم چرا انصاف نمیدهی من بوسیله نعمتهایم 

محبوب تو می شوم وتو با گناهانت نزد من مبغوض می شوی 

خیرورحمت من سوی تو نازل می شود وشرتو به سوی من 

بالا می آید وپیوسته فرشته ای بزرگوار برایم عمل قبیحت را 

گزارش می دهد واگر وصف خود را از دیگری بشنوی 

 و حال آنکه ندانی مورد نظر خودت می باشی به یقین نسبت 

به چنین فردی خشمگین خواهی شد



 

حضرت صادق (ع)  فرمود:

همانا بنده اى دعا کند

 پس خداى عزوجل به فرشتگانش

می فرماید:

 من دعاى او را باجابت رساندم ولى حاجتش را نگهدارید،

زیرا که من دوست دارم صدای او را بشنوم




 

و قلیل من عبادی الشکور

 

و اندکند بندگان شکرگزار من...


روزی حضرت سلیمان (ع )،

نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه سبوسی

 حمل می کرد .

در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد

 مورچه به داخل دهان او وارد شد ،

 سلیمان مدتی به فکر فرو رفت ناگاه دید

آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد

 مورچه از دهان او بیرون آمد،

 سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت

او را پرسید. مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا

سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند .

خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود

و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه را مامور کرده 

مرا درون آب دریا به سوی آن کرم ببرد

و من خود را به آن کرم می رسانم و دانه را نزد او می گذارم  

و سپس باز می گردم 



 

حضرت داوود می خواست با خدا راز ونیاز ونیایش کند

 اما در مکانی بود که مردم بسیاری بودند بنابراین تصمیم گرفت

 تا بالای کوه برود

 فرشته الهی به نزد او آمد

وگفت:ای داوود پروردگارت می فرماید:چرا بالای کوه رفتی؟

آیا گمان کردی که صدای کسی که مرا می خواند به سبب

 صدای دیگران برمن مخفی می شود ومن آن را نمی شنوم؟!

سپس داوود را به زیر آب فرو برد

تا در قعر دریا به سنگی رسید.

آن سنگ را شکافت ،ازمیان سنگ کرم کوچکی ظاهر شد

آن گاه فرشته گفت:ای داوود پروردگارت می فرماید:

من صدای این کرم را در میان این سنگ در قعر دریا می شنوم.

گمان کردی که اختلاف آواز ها مانع شنیدن صدای توست؟

خدارا می توان درهر کجا خواند!

 درشلوغ ترین مکان ها،دردورافتاده ترین سرزمین ها

و در میان هزاران جمعیت ...



از بین موجودات یک نفرصدا زد یا اله العاصین 

صدای لبیکش سه مرتبه آمد 

ملایکه با تعجب پرسیدند: 

 خدایا اینکه آلود تره سه مرتبه جوابشو دادی!!! 

خدا فرمود: ملایکه من اونای دیگه دلشون به اعمالشون خوشه 

ولی این غیر من کسی را نداره...



خدایی خدا غریبه خدایی خدا غریبه

غریبه، چون که ما عاشقش نشدیم
غریبه، بنده ی لایقش نشدیم
غریبه، رهرو صادقش نشدیم

امون ز غفلت، امون ز تهمت
از دست ما تو غیبتِ حضرت حجت

گناه شد عادت، غیبت عبادت
جالب اینه گذاشتیم سر خدا هم منت

هر جا ریا شد، به اسم خدا شد
همه دکان وا کرده ایم، حتی تو هیئت

چیو ببینه؟ دل سیاهو یا رو زبون
اللهم الارزقنا شهادت

از امر به معروف ترسیدیم
حاجی و دور شیطان گردیدیم
همسایه یتیم و سیر خوابیدیم
ما به زمین خورده خندیدیم

خدا... نفهمیدیم خدا... نفهمیدیم
خدایی خدا غریبه، خدایی خدا غریبه

غریبه؛ چون که راحت گناه کردیم
غریبه؛ به نامحرم نگاه کردیم
غریبه؛ نامه فقط سیاه کردیم
فروختیم ایمان، خریده ایم نان
خاک می خوره به روی طاقچه هامون قرآن

سحر نه حالی، نه خمس مالی
اسممون هم گذاشتیم عبد شاه مردان

شیعه ی حرفی، آدم برفی
هنوز نمک نخورده می شکنیم نمکدان

یه پا تو محراب، یه پا لب آب
روبروی عکس شهید، عکس شهیدان

بگو خدا غرق امیدم کن
بی خریدارم خریدم کن
پیش حسین رو سفیدم کن
نذر ابالفضل رشیدم کن

خدا... شهیدم کن، خدا... شهیدم کن
خدایی خدا غریبه، خدایی خدا غریبه



در بنى اسرائیل مردى بود که بسیار گناه کرده

و بسیار توبه نموده بود.

روزى از بس جفا و خطا و معصیت کرده بود،

دلش از خودش گرفت برخواست و از دلتنگى به صحرا رفت

و گفت : بار خدایا! از بس جفا و بى حرمتى کردم دلم گرفته

و جانم به گلویم رسیده و شرم دارم که توبه کنم ،

تا کى از این جفاهاى من ؟...

ندا رسید که : اى بنده من ! اگر هزار چنین کنى ، تا تو مى دانى

که من خداوند آمرزگارم و بر گناه آمرزیدن توانایم ،

مرا شرم کرم باز مى دارد که تو راعقوبت کنم ...



روزی شخصی در بیابانی در حال نماز خواندن بود

و مجنون بدون این که

متوجه آن مرد شود ، از بین او و سجاده اش عبور کرد .

آن شخص نمازش

را قطع کرد و فریاد زد : « هی ! چرا بین من و خدایم فاصله انداختی ؟

مجنون به خود آمد و گفت : « من که عاشق لیلی هستم ،

تو را ندیدم .

تو که عاشق خدای لیلی هستی ، چگونه مرا دیدی ؟!!











۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۲
قلب عشق

 امام صادق (ع) نقل شده که خداوند متعال می فرماید: 

قسم به عزّت و جلالم هر کسی که به غیر از من امیدوار باشد،

آرزوی او را مبدّل به یأس می کنم چگونه بنده ی 

من در شداید به غیر من امیدوار می شود در حالی که شداید

در دست من است چگونه درب خانه ی غیر مرا می 

زند در صورتی که کلید گشودن درها در دست من است 

پس کسی که برای نیاز ها و سختی هایش بر من امیدوار 

باشد و به من رو آورد، من همه ی حاجت های او را برآورده می کنم  

و همه ی سختی هایش را از بین می برم.  

 .......

من به همه ی حاجات و آرزو های بندگانم آگاهم  

و همه ی آن ها در نزد من محفو ظند. پس وقتی که بنده ام به  

دیگری رو می آورد، معنایش این است که به حفظ و مراقبت  

من راضی نیست. من آسمان ها و زمین را مملو از  

ملائکه کرده ام که هرگز از تسبیح و عبادت من خسته نمی شوند 

و به آن ها امر کرده ام که درهای میان من و  

بندگان را همیشه باز نگهدارند 

پس چگونه بندگانم به قول من اعتماد نمی کنند؟ 

 .... 

آیا بنده ی من نمی داند که وقتی کسی را گرفتار مشکلی کنم، 

غیر از من کسی قادر به حل آن مشکل نیست  

مگر اینکه من به او اجازه بدهم. 

... 

پس چه شد که بنده ام از من رو گردان شده 

در حالی که من با بخشش خودم آنچه را که از من نخواسته بود به  

وی دادم. بعد از او گرفتم، چگونه او پس دادن آن را  

از من نخواست و به دیگری رجوع کرد؟ 

........ 

شما می بینید که من قبل از درخواست شما، آنچه را که نیاز دارید  

به شما عطا می کنم آن وقت چگونه ممکن  

است که شما از من بخواهید و من ندهم؟ 

....  

آیا من بخیل هستم که بنده ام به من رجوع نمی کند؟  

آیا در نزد من عفو و رحمت نیست؟ 

آیا من محل و مرجع همه ی امید ها و آرزو ها نیستم؟  

پس چگونه بنده ام به دیگری رو می آورد؟ 

آیا آنان که به غیر من امیدوار می شوند نمی ترسند؟ 

اگر همه ی اهل آسمان ها و زمین به طور دست جمعی حاجات 

خود را از من بخواهند و من همه ی نیاز های آن  

ها را بدهم باز هم ذرّه ای از مُلک من کم نمی شود. 

چگونه کم می گردد در صورتی که قدرت من بی نهایت است. 

پس وای بر کسانی که از رحمت من ناامید می شوند 

و وای بر کسانی که به من نگاه می کنند و متوجه زشتی 

اعمال خود نیستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۵۰
قلب عشق

ای انسان      

چه بسیار بلاها که به واسطهء محبتم  

از تو دور کردم و تو ندانسته، به دشمنی ام برخاستی...



خداوند به موسی فرمود: ای موسی!


می دانی اگر بنده ای از بندگان من گناهانش

 

چنان بزرگ باشد که به آسمان ها برسد، اگر


به سوی من بیاید او را می بخشم

 

و این کار برایم مهم نیست؟



خدایا خود قسم خوردی به عزت و جلالت که هر بنده ای

اگه هفت بار  با نام "یا الرحم الراحمین" صدات کنه

بی جواب نمیزاریش

پس ای مهربانترین مهربانان همه امیدم به رحمت و بخشایش توست

ناامیدم نکن....


امام صادق(ع) میفرمایند:

هرعملی نزد خدا پاداشی داره

 جز یک عمل وآن قطره اشک بنده ی گنهکارشه

که هنوز براش قیمتی نگذاشته

وقیمتش به قدری زیاده که دریاهایی

 از آتش راروز قیامت خاموش می کند



خدا: بنده ی من نماز شب بخوان که یازده رکعت است.

بنده: خدایا خسته ام نمی توانم.

خدا: بنده من دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا خسته ام برایم سخت است نیمه شب بیدار شوم

خدا: خدایا قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است.

خدا: بنده ی من یک رکعت نماز وتر را بخوان.

بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام آیا راه دیگری ندارد؟

خدا:بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله

بنده:خدایادررختخواب هستم اگربلندشوم خواب ازسرم می پرد.

خدا:بنده من همان جا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

بنده: خدایا هوا سرد است....نمی توانم دستم را از زیر پتو در بیاورم.

خدا: بنده ی من دردلت بگویاالله مانندنمازشب برایت حساب میکنیم

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.

خدا: ملائکه من ببینید من آنقدر ساده گرفتم اما او خوابیده است

چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید

دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده...

ملائکه:خداوندا او را بیدار کردیم اما باز خوابید.

خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست..

ملائکه:پرورگارا او باز هم بیدار نمی شود.

خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع است ای بنده من بیدار شو...

ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟ 

خدا:او جز من کسی را ندارد........شاید توبه کند... .



الهی ....

اگر یک روز فراموش کردم خدای بزرگی دارم 

تو فراموش نکن بنده کوچکی داری...



خدایا ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب بسیار است

اما اگر تو مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟



تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم


تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم 

ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم


اما...

تو مرا چه دیدی که همچنان

بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟؟؟



بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم،

آسمون واسه من ابراش مال تو،

دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".

خدا خندید و گفت:  

" بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... "



هوا گرفته بود باران می بارید
 
کودکی اهسته گفت:

 

خدایا گریه نکن درست میشه!



 

روزی فرشتگان به خدا گفتند:

توکه بنده هاتو اینقدر دوست داری 

پس  غم را دیگر چرا آفریدی؟!!

خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم

چون این مخلوق من که خوب می شناسمش 

تا غمگین نباشد یادی از خالق نمی کند؟؟؟؟؟؟؟


  

ای فرزند آدم هر زمان که مرا بخوانی وبه من امید داشته باشی 

تمام آنچه به گردن توست می بخشم واگر به وسعت زمین همراه با 

 گناه به پیش من آیی من به وسعت زمین همراه با مغفرت به سوی 

تو می آیم مادامی که شرک نورزی واگر مرتکب گناه شوی 

بنحوی که گناهانت به مرز آسمان برسد سپس استغفار کنی 

تو را خواهم بخشید...












۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۴۹
قلب عشق
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۸
قلب عشق
از تصادف جان سالم بدر برده بود
و می گفت زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالایش است
و خدا همچنان لبخند می زد . . .
____________________________

یک جمله زیبا از طرف خدا:

“قبل از خواب دیگــــــــــران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید، شما را بخشیده ام”


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۶
قلب عشق

دنیا، دریاست و ما دائم توی آن دست و پا می‌زنیم.

شنا بلد نیستیم. تازه اگر هم بلد باشیم با این همه گوی سنگی و سربی که به پا بسته‌ایم،

 کاری نمی‌توانیم بکنیم. هی فرو می‌رویم و فرو می‌رویم و فروتر.

هر دلبستگی یک گوی است و ما هر روز دلبسته‌تر می‌شویم.

هر روز سنگین‌تر.
 هر روز پایین‌تر و این پایین، تاریکی است و وحشت و بی‌هوایی،

 اما اگر هنوز هستیم و هنوز زنده‌ایم

از بابت آن یک ذره هوایی است که از بهشت در سینه‌مان جا مانده است.


عرفان نظر آهاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۳۲
قلب عشق