تنها عشق واقعی خدا

پیام های کوتاه

۱۴۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

خدایا به دل نگیر
اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد
تقصیری ندارد قاصر است
کم می آورد در برابر بزرگیت
لکنت میگیرد واژه هایم در برابرت !
در دلم همیشه...
ذکر خیرت جاریست ...
من برای بندگی ات هزارو یک دلیل میخواهم
ممنونم که بی چون و چرا برایم خدایی میکنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۴
قلب عشق

ای خدا

چجوری ؟

واقعا چطور ؟

حس می کنم همه چی درست شده

چون خیلی خوب باهام رفتار می کنه

دیگه نگران عشقم نیستم که از هم بپاشه ...

خیلی از آرزو های دیروزمو الان دارم

شاید باور نکردنی واسم باشه

مثه معجزه میمونه

و واقعا واسم معجزه ست که الان پیشمی خدا

فکر می کردم این گناهامو با توبه هم نمی بخشی

خدایا کمکم کن روزه های و نمازایی که نخوندمو بخونم

خدایا کمکم کن

الان 2427 تا نماز نخونده دارم

کمکم کن تو همین امسال همشونو بخونم

هر جوری شده می خوام از دست این عذابی که حس می کنم دنبالمه رهایی پیدا کنم

خدایا ، خدا جونم ، ای خدا

کمکم کن ، باشه ؟

دوستت دارم

کاری کن خــــــــیــــــــــلی دوستـــت داشتـه باشـم

خدایا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۳
قلب عشق

ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ "ﻧﻤﺎﺯ " ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻔﺮ، ﺫﻭﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ !
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻤﺶ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
"ﺧﻼﺹ " ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺩﺭﺱ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ ...



ﻧﻪ


ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ "ﻧﻤﺎﺯ " ﻧﯿﺴﺖ



ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﯾﮏ "ﮐﺎﺭﻭﺍﺵ ﻗﻮﯼ " ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ ﺍﺯ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﭘﻠید یها ﺭﺍ.
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﻣﯽ ﺷﺪ " ﮐﯿﻤﯿﺎ " ﻭ ﻣﺲ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻃﻼ ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻞ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻭ، ﻣﯽ ﺷﺪ
ﻣﺮﻫﻢ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭﻣﺎﻥ،ﻣﯽ ﺷﺪ ﺷﺎﻩ ﮐﻠﯿﺪ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻌﺎﺩﮔﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ....
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺳﺨﺎﻭﺩﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ،
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ.
ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻢ،

 

"ﻧﻤﺎﺯ " ﺷﻮﺩ .... ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۶
قلب عشق

ما به اعتماد به نفس نیاز نداریم.

به اعتماد به خدا نیاز داریم که یک ذره اش دنیا رو تکون میده...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۹
قلب عشق

 

خدایا کمکم کن جایی که اسمت نیست نرم

خدایا منو از شر همه ی آدمای شیطان نمایی که تو این دنیا وجود دارن دور کن


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۲
قلب عشق

امتحان زیست داشتیم

من چند روز قبل توبه کرده بودم که دیگه تقلبی نکنم

ولی سر این امتحان هیچی نخونده بودم

بازم یه عالمه دعا کردم

تا کسی وقتی دارم تقلبی می کنم کاری باهام نداشته باشه

قرآن باز کردم تا ببینم خدا اجازه می ده تقلبی کنم با نه

دیدم نوشته بود ( خدا بر هر کاری دانا و تواناست )

روز بعد سر امتحان داشتم تقلبی می کردم

تو مدرسه ای که معلماش از همه معلمای شهر سختگیر تر بودن!

حدود سه نمره نوشتم

تقلبیامو تو چادرم قایم کرده بودم

بعد یه دفعه معلممون گفت بلندشو بیا جلو بشین

منم سفت چادرمو گرفتم تا تقلبیام نریزن و رفتم جلو نشستم

خیلی میلرزیدم ...

هفت بار یا ارحم الراحمین گفتم

بازم شروع کردم به تقلبی کردن

بعدش معلم یه دفعه اومد تو گوشم گفت :

من دارم میبینمتا ، جعفری می خوای برگتو ازت بگیرم ؟

بعدش رفت

من اینقدر خجالت می کشیدم و میترسیدم که تا آخر امتحان هیچی ننوشتم

بعدشم که وقت تموم شد برگمو تحویل دادم و همونجوری که چادرمو سفت گرفته بودم رفتم بیرون

بیرون از کلاس که رسیدم تقلبیامو دادم دست یکی دوستام بره بندازتشون یه جایی که کسی نبینه

اونم رفته بود شسته بودشون تو باغچه چالشون کرده بود

بعدش معلمم صدام کرد

منم رفتم پیشش

بهم گفت :

به معلمتون چیزی نمی گم

واقعا از تو توقع نداشتم تقلبی کنی

ایندفعه به کسی چیزی نمی گم

ولی اگه دیگه ببینم تقلبی کردی میرم به ناظمتون میگم

(ناظممون خیلی سخت گیره )

*واقعا خدایا خیلی کمکم کردی ولی آخه من چه بنده ایم که توبمو میشکنم ؟

اصلا خودمو لایق این همه لطفی که بهم می کنی نمی بینم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۱
قلب عشق

یه روز اون وقتایی که خدا رو نمی شناختم

یکی از فامیلامون خواب دیده بود یکی تو خواب بهش گفته بود

به دنیا بگو دعا کنه تا بارون بیاد

روز بعدش اومد اینو بهم گفت

من داشتم دعا میکردم

درحال دعا کردن بودم که شروع کرد به بارون باریدن

توی روزی که خیلی گرم بود

خدایا چطور ایمان نیاوردم ؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۴۰
قلب عشق

 

خدایا من نمی تونم فراموش کنم

همه ی بار هایی که از خون گریه کردنم شنید و خوشحال شد

نمی دونم چرا وقتی می شنید می خندید و فکر می کرد من خندشو نمی بینم

ولی می دونم بنده ی تو بود و خیلی از من به تو نزدیک تر بود

خدایا خانومی که اینقدر بهت نزدیک بود به عشقم خندید

ولی ترکم نکرد

این واسم عجیب بود

مثه معجزه بود

اون نامه رمز آلودی که واسه امام رضا  ( ع ) فرستادم تا بزاره با خانوم بمونم

بالاخره کار خودشو کرد

همه چی تموم شد حتی مدرسه هم تموم شد و قرار بود دیگه نبینمش

ولی خدایا چجوری بازم باهاش برخورد کردم ؟

خدایا چجوری بخاطر چیزایی که یواشکی انداختم تو خونشون ناراحت شد

انگاری اونم میفهمید ولی من فکر می کردم درک نداره

چجوریه که این خانوم معلمو هنوزم میبینمش

با اینکه دیگه معلمم نیست

حس می کنم الان بیشتر از قبل به هم نزدیکیم

خدایا گفتی مواظبمون میمونی

می دونم حواست بهمون هست

خدایا همه ی دعاهایی که واسه این خانوم توی حرم امام رضا (ع) کردمو مستجاب کردی

خیلی روشن دارم همه چیزو میبینم

همه ی آرزو های دیروزمو الان دارم

خدایا این بنده ـتو که باعث شد منم تو رو بشناسم

خوشبخت ترین آدم جهان کن

خدایا وقتی میبینم اینجوری مریضه خیلی واسم درد آوره

کاری کن دیگه مریض نباشه

خدایا این خانومتو شفا بده

خیلیا وضعشون از اون بدتره

خیلیم بد تره

خدایا همشونو شفا بده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۹
قلب عشق

همیشه سرم بالاست چون بالا سرم خداست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۸
قلب عشق

خدایا تو یه روز عادی چند بار صدات می کنم ؟

خدایا تو یه روز چند بار به دادم میرسی ؟

خدایا بیشتر از اونی که صدات میکنم میبینیم

هیچوقت اونجوری که باید نمی تونم بشناسمت

ای خدا خدایی خـــیـــلــــی غریبی

کنارمی ولی دلم واست تنگ میشه

کاش یه روز واقعا عاشقت بشم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۸
قلب عشق